رهای عشق

اینجا رادیو دل است صدای مرا از عمق قلبم می شنوید

 

از راه که رسیدی نگاهت غریب بود،  

 من با غربت نگاه تو همسفر شدم  

 خیلی وقت است که با تو زندگی می کنم  

یعنی ، چشم هایم را که می بندم تو می آیی!

 شب ها همیشه عجولم برای خواب !...  

برای خواب که نه ، برای بستن چشم هایم و  

آمدن تو !!چشم هایم را می بندم و انتظارت را  

می کشم ! تو  می آیی ...!  

این است زندگی من ! باورت می شود ؟ 

آشفته می نویسم امشب ؟؟ تو ببخش...  

به دل نگیر معنای دل ! امشب هم از آن شب  

های  دیوانگی ام است ..

کمی که بنویسم ، آرام می شوم ... 

حالا که من نشسته  ام و برای تو    

می نویسم تو آروم بخواب .. 

آرامش تو اوج آرزوهای من است ... 
 

 تو نمی دانی اما من هنوز هم    

 

تــــو را دوستـــــــــ  دارمــــــــ



نظرات شما عزیزان:

مروارید
ساعت19:51---5 دی 1391
سلاااااااااااااام....رهایی...مرسی که اومدی گلم.....اون کلاهه هم خریدم براتا ههههه

فاطمه زهرا
ساعت0:12---5 دی 1391
سلام خانوم گل

عالی بود....جدی میگم...فقط چون کتابی نوشتی و محاوره ای نیست بهتره بشه " آرام بخواب"

قسمت ابی پررنگ با "دوست میدارم" هم قشنگ میشه


آریو
ساعت23:45---29 آذر 1391
و امروز همان روزی است که دیروز از آمدنش میترسیدم و حیف که چه زود دیر میشود.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:,ساعت23:7توسط sahar | |