اگر لبخند میزنم اجباریست... چون باید زندگی کنم... زندگی را دوست دارم.. اینکه آزارم میدهد خستگیست!! خستگی سخت است می شود آسانش کرد... اما چطور؟؟!! میشود کاری کنی تا که فریاد بزنم؟! تا بگویم خسته ام؟! شاید آسان شود!!! این چنین آزاد شوم... با خیالی تخت تخت... با تو باشم خوشبخت!.!.!.!
رهایی از راهی دور دست می آیدعادت پرنده هایی که قفس را به خاطره ی هجرتهایشان سپردند. تو شبیه آسمانی و من رها ترین پرنده وقصد ما نقطه ای شفاف پشت دور دست آن سوی مرزهاست. اما حالا تموم دلتنگیامو با خودم قسمت می کنم...................
یادمه دلم مثل یه چشمه پاک و زلال بود.... یه روزی یه رودخونه که خودش خیلی عجله داشت و خیلی تند بود از کنارم رد شد!منو مثل خودش کرد بعد یه مدت دیدم شدم کویر برهوت........ به خودم اومدم ....به خودمو همه اون داستانا فکر کدم..... این وسطا یه گل مهربون وسط کویر دل من رویید... کمکم کرد دستمو گرفت ... گفت زندگیتو از نو بساز.... حالا چند وقتی هست که این کویر داره میشه یه جنگل سبز.... برای اون گل بهترین ها رو آرزو دارم مواظب باشید چشمتون کویری نشه!
|
About![]()
عشق رو دوس دارم!.......از اون بیشتر عاشقی!......عشق عشقمم!
Home
|